با سلام و احترام در معرفی اثر فرموده اید که سال انتشار اثر 2015 است اما در فایل قابل دانلود،…
هنرمند : Herbert von Karajan
سال انتشار : 2013
تعداد آلبوم : 82
کدک های صوتی : MP3
بیت ریت : 320kbps
حجم : 10.6GB
امتیاز کاربران : 10 از 10 - (میانگین رای 7 نفر)
Karajan 1970s - Complete DG Recordings - Box Set 82CDs - 2013
لینکهای دانلود فول آلبوم
در صورتی که برای ادامه دادن دانلود های نیمه تمام مشکل دارید، لینک جدید دانلود آن فایل را مجددا از سایت کپی کرده و در فیلد آدرس در IDM جایگزین نمایید.
قبل از دانلود حتما فیلتر شکن خود را غیر فعال کنید!!!
CD01 CD02 CD03 CD04 CD05 CD06 CD07 CD08 CD09 CD10 CD11 CD12 CD13 CD14 CD15 CD16 CD17 CD18 CD19 CD20 CD21 CD22 CD23 CD24 CD25 CD26 CD27 CD28 CD29 CD30 CD31 CD32 CD33 CD34 CD35 CD36 CD37 CD38 CD39 CD40 CD41 CD42 CD43 CD44 CD45 CD46 CD47 CD48 CD49 CD50 CD51 CD52 CD53 CD54 CD55 CD56 CD57 CD58 CD59 CD60 CD61 CD62 CD63 CD64 CD65 CD66 CD67 CD68 CD69 CD70 CD71 CD72 CD73 CD74 CD75 CD76 CD77 CD78 CD79 CD80 CD81 CD82 Tracklist.txt
مجموعه های پیشنهادی
نظرات کاربران
این بخش صرفا برای بیان نظر شما در مورد مطالب سایت می باشد.
از ایجاد هرگونه بحث های سیاسی و مذهبی بپرهیزید. از توهین به دیگر کاربران و تبلیغ وب سایت های دیگر خودداری کنید.
برای ارسال نظر، لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
دسته بندی کلی
- Chillout, Lounge, Downtempo, Trip-Hop (9)
- Classical & Contemporary (1696)
- Country, Bluegrass (182)
- Drum & Bass, Jungle, Breakbeat, Dubstep, IDM, Electro (18)
- Electronic,Trance,Ambient,Chillout (481)
- Eurodance, Disco, Hi-NRG (24)
- Folklore, Folk and World (160)
- Industrial, Noise, EBM, Dark Electro, Aggrotech, Synthpop, New Wave (33)
- Jazz, Blues (677)
- Movie & Game Soundtrack (298)
- Music libraries (51)
- New Age, Relax, Meditative & Flamenco (542)
- Pop (311)
- R&B (18)
- Rap, Hip-Hop (16)
- Reggae, Ska, Dub (17)
- Rock, Alternative, Punk, Independent (1152)
- Sound Effects (4)
- Traditional Electronic, Ambient, Modern Classical (2)
- Vocal (11)
آخرین مجموعه های موسیقی
- مجموعه آثار آنا ویدوویچ (Ana Vidović)
- مجموعه مارتا آرگریچ نسخه وارنر کلاسیک جعبه ۴۶ سیدی
- فول آلبوم هنری سالوادور (Henri Salvador)
- آنتال دوراتی در لندن مجموعه مرکوری، جلد دوم
- آنتال دوراتی در لندن مجموعه مرکوری جلد اول
- فول آلبوم ایمانتس کالنیش (Imants Kalnins)
- مجموعه هنر ریکاردو موتی – 10 سیدی (2018)
- ریچارد استولتزمن – مجموعه کامل آلبومهای RCA – باکس ست ۴۰ سیدی
- فول آلبوم دنی کی (Danny Kaye)
- باخ – رزلین تورک باخ را مینوازد. نقاط عطف یک افسانه پیانو
پربازدیدترین
- دانلود بهترین آهنگهای خارجی جدید قسمت 57
- گابریل فوره – مجموعه کامل آثار (2024) (26 سیدی)
- دمیتری شوستاکوویچ نسخه موسیقی فیلم (7 سیدی) (2025)
- فول آلبوم ایمانتس کالنیش (Imants Kalnins)
- ریچارد استولتزمن – مجموعه کامل آلبومهای RCA – باکس ست ۴۰ سیدی
- فول آلبوم دنی کی (Danny Kaye)
- آلبوم موسیقی Pink Floyd at Pompeii MCMLXXII اثری از گروه پینک فلوید (Pink Floyd)
- دمیتری شوستاکوویچ – سمفونیها (ارکستر گورزنیچ کلن، دمیتری کیتاینکو) – ۲۰۲۵
- موسیقی متن فیلم چشمه ی جوانی Fountain of Youth اثری از کریس بنستد (Chris Benstead)
- فول آلبوم لستر بویی (Lester Bowie)
- موسیقی متن سریال Mr. Plankton اثری از جونها پارک (Junha Park)
- موسیقی متن فیلم Le Comte de Monte Cristo اثری از ژروم ربوتیر (Jérôme Rebotier)
- آلبوم موسیقی Luck and Strange اثری از دیوید گیلمور (David Gilmour)
- موسیقی متن سریال Tulsa King Seasons 1 اثری از گرت هدلاند (Garrett Hedlund)
- آلبوم موسیقی DEIRA اثری از ساینت لوانت (Saint Levant)
- فول آلبوم ماری هد (Murray Head)
- موسیقی متن فیلم Deadpool & Wolverine اثری از راب سیمونسن (Rob Simonsen)
- موسیقی متن فیلم The Killer اثری از مارکو بلترامی (Marco Beltrami)
- موسیقی متن انیمیشن Inside Out 2 اثری از آندریا داتزمن (Andrea Datzman)
- موسیقی متن فیلم Smile 2 اثری از کریستوبال تاپیا دویر (Cristobal Tapia de Veer)
Parsa_J
با سلام و تشکر، track 5 در CD1 وجود ندارد (CD1 مجموعاً باید شامل ۱۷ فایل صوتی باشد). ممنون میشوم اگر آن را اصلاح کنید.
vmusic
متاسفانه به همین صورت ریلیز شده
Kasra1385
درود بر کادر محترم سایت نفیس والا موزیک
سپاس فراوان از زحمات همیشگی تان
صدادهی ارکستر فیلارمونیک برلین تحت نظارت و رهبری فون کارایان از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۷۵ به بهترین و شنیدنی ترین نمونه خود در تاریخ موسیقی می رسد؛گرچه در چند سال ابتدایی رهبری آبادو بر این ارکستر هم به نمونه های عالی از صدادهی می رسیم.ابتدا شروع می کنیم به بررسی اجرا و ضبط سمفونی ۳ مندلسون.
لیبل دکا آن ضبطی را که مرجع برای شنیدن این اثر قرار داده همکاری پیتر ماگ با ارکستر سمفونی لندن است.این اجرا در اواخر دهه ۱۹۵۰ صورت گرفته که نسبت به زمان خود از تکنیک ضبط استثنایی ای برخوردار است و ماگ به شدت وسواسانه و دقیق سعی می کند که از اجرای نکته ای حتی کوچک غافل نماند و پارت اثر زیر دست چنین استادی با مهارت تمام دقیق اجرا می شود اما آنچه که این اجرا کم دارد کمی شور و احساس است.شور و احساسی که بیانگر کاوش های ذهنی مندلسون جوان در راه موسیقی است.مثلا در همان چند ثانیه ی اول سمفونی که ویولاها به صورت دیویزه (وقتی دو نت به صورت همزمان اجرا می شوند به آن دوبل نت و سه یا بیشتر از سه نت همزمان اجرا می شوند به آن آکورد می گویند و به عمل تقسیم نت های دوبل نت یا آکورد بین نوازندگان یک گروه از زهی ها به صورت مساوی یا غیرمساوی دیویزه می گویند.معمولا صدایی که توسط این تکنیک به شنونده می رسد دارای حجم صدایی کمتر و بافت نرم و مرموز است.همچنانکه راول برای بیان ایده های امپرسیونیستی از بافت بغرنج و پیچیده بادی های چوبی استفاده می کرد دبوسی هم از تکنیک دیویزه در تلفیق با بادی ها برای انتقال احساسات امپرسیونیستی بهره می جویید و یادآور تابلوهای نقاشان بزرگی چون:مونه – مانه – پیسارو – دگا و…است.)اجرا می کنند حس گرفتگی و تنهایی و غم و حسرت را در ترکیب با بادی ها منتقل می کنند که این در ضبط ماگ در قیاس با ضبط فون کارایان کاملاً مشهود است؛در حالیکه هربرت فون کارایان وقتی شروع به اجرا می کند گویی ویولن ها در حال نوازندگی هستند.(یعنی به شکوه اثر افزوده و معماری ای عظیم از ایده های موسیقایی آهنگساز برپا نموده و شاید هدفش از این کار ستایش موسیقی مندلسون و موسیقی کلاسیک است!)
اجراهای دیگری هم از رهبرانی چون:برنشتاین – مازور و آبادو به دست رسیده که عالی نیستند اما لحظاتی بکر و ناب دارند که از دلپذیری شان آدمی سیر نمی شود.در حال حاضر اجرایی را نمی بینم که واقعاً ارزش مرجع یا نفیس نامیدن داشته باشد زیرا هر کدام از اینها دارای اشکالاتی هستند بارز و نتوان از آنها گذشت؛حتی اجرای فون کارایان که در لحظاتی واقعا بی حس و روح جلوه می نماید اما در کل ۵ ضبط نام برده شده از بهترین ها برای گوش دادن به این اثر هستند.
هربرت فون کارایان دو ضبط از چهارفصل ویوالدی دارد.یکی در اوایل دهه ی ۷۰ و دیگری در اواسط دهه ی ۸۰ (با همکاری موتر).اجرای اول توجه و تأکید خود را به جنبه های لطیف و زیبای اثر و چهارفصل سال می گذارد و در اجرای دوم کارایان با همکاری بی نظیر ارکستر فیلارمونیک وین و موتر از اثر حماسه ای پولادین و عظیم می آفریند.در نظر این رهبر ارکستر هر کدام از فصل ها یک اسطوره هستند که در دفتر تاریخ به اشکال گوناگون تکرار می شوند.از نظر شور و هیجان و تکنیک ضبط اجرایی وجود ندارد که قوی تر از این اجرا باشد.اما آیا این اقدام هنرمند برای ضبط پارت چهارفصل ویوالدی مناسب و درست است و اهدافی که آهنگساز در پی دارد را به تحقق می رساند؟
Kasra1385
در جواب این سوال مهم می گویم خیر زیرا نه با روحیه ی غالب موسیقی باروک و نه با روحیه ی ویوالدی جور در می آید که اینگونه اثری سهمگین و پرابهت اجرا شود اما به عنوان ضبطی متفاوت از پارت چهارفصل می توان این اجرا را در نظر گرفت و از شنیدن آن لذت برد.شنوندگانی که علاقه مند هستند موسیقی باروک با کوک و سازهای رایج همان دوره اجرا شود بهترین انتخاب برای آنها اجرای ترور پینوک است که از لیبل آرشیو پروداکشن نشر یافته؛اما دو اجرا چون گوهری در میان گنجینه ی اجراهای قرن بیستم هستند.یکی اجرای سر نویل مارینر با همراهی آکادمی سن مارتین فیلد و ویولن آلن لاودی که از نظر اجرای تزئینات و بیان شیرین بی نظیر است و حس و حال بیشتری از موسیقی باروک نسبت به اجرای دیگر یعنی نایجل کندی با ارکستر مجلسی انگلستان به شنونده منتقل می کند.ضبط کندی از این اثر رویکردی جدید و در عین حال وفادار با شور و هیجانی طاقت فرسا است و حتی لحظه ای نوازنده ای از احساس نمی افتد و تمامی کسانی که در فرآیند تولید و ضبط دخیل اند سعی دارند تا اثری نفیس به گنجینه ضبطهای موسیقی کلاسیک اضافه کنند و در این راه بیش از آنچه تصور می کردند موفق شدند.اجرای مارینر از تکنیک ضبط فوق العاده ای برخوردار است ولی گه گاهی حس می شود اجرا سرد و بی روح است در حالی که تکنیک ضبط در اجرای کندی ضعیف تر است اما لحظه ای از تکاپوی نوازندگی کاسته نمی شود.می توان اجرای لئونارد برنشتاین را با همراهی ارکستر فیلارمونیک نیویورک که شوخ طبعی فراوان داشته و شادمان و باطراوت است هم شنید؛گرچه حق مطلب ادا نشده ولی برحال برنشتاین است دیگه!!!
Kasra1385
در اجرای سمفونی های شومان فون کارایان چندان موفق نبوده و از آنها آثاری بس تراژیک ساخته و اجراهای وی سرشار از غم و اندوه و پژمردگی است که هدف آهنگساز را برآورده نمی سازد؛در حالی که با نوای ترومپت ها در شروع سمفونی بهار (۱) آهنگساز نوید روزگاری جدید را به انسانها می دهد که با امید به آینده می توان به پیشرفت هایی شایان در عرصه های مختلف رسید.دو رهبر بزرگ ارکستر نیمه ی دوم قرن بیستم یعنی ولفگانگ ساوالیش و لئونارد برنشتاین اجراهایی مرجع و بی نظیر از سمفونی های شومان دارند.همراهی ارکستر ایالتی درسدن با ساوالیش اجرایی حاکی از ذوق و اشتیاق رهبر و نوازندگان به آهنگساز و موسیقی او ارائه می دهد که از تکنیک ضبطی عالی برخوردار است و لحظه ای از شور و احساس اجرا کم نمی شود و در عین حال به ظرایفی اشاره می شود که که کمتر کسی به آنها توجه داشته و ژستی و تمیزی اجرا به حدی بالاست که مانندی ندارد.برنشتاین هم با ارکستر فیلارمونیک نیویورک و هم ارکستر فیلارمونیک وین آثار گفته شده را اجرا کرده که هردو مجموعه انتخابی مناسب است برای شنیدن سمفونی های شومان است و مهارت او را در رهبری آثار آهنگسازان آلمانی نشان می دهد؛البته تکنیک ضبط هر دو همکاری به پای اجرای ساوالیش نمی رسد ولی قابل قبول است.در سمفونی ۳ شومان (راین) (اجرای نیویورک) صدای ترمولوهای زهی در شروع اثر بیش از اندازه شنیده می شود و این هم می تواند مزیت و هم عیب باشد ولی بنظرم برنشتاین در اجرای سمفونی ۴ (اجرای وین) بخصوص در موومان دوم (رمانس) قوی تر از ساوالیش خود را نشان داده است.
فون کارایان در اجرای اورتورهای روسینی و وبر موفق ترین فرد بوده است.اجراهایی مستحکم – شیرین همراه با بیانی خارق العاده در اوج صدادهی ارکستر فیلارمونیک برلین که نظیری ندارد با فرآیند ضبط فراگیر و دلپذیر.بخصوص اجرای اورتور دیر فرایشوتز.این اورتور از نظر هماهنگی سازها با هم بسیار سخت و تکنیکی است و اکثراً در اجرای آن با مشکل مواجه می شوند ولی چون در نظر فون کارایان صدای برآیند اهمیت دارد از پس اجرای آن به خوبی برمی آید؛بخصوص صحنه ی مرموز و ترسناک ابتدای اورتور که تصویری از گرفتاری یک شکارچی در دره ی خطرناک گرگها و زوزه آنها و فضای ترس را تداعی می کند با آکورد کاسته و حل آن به تونیک و بعد از آن آکورد ناپلی و… و ترمولوی ویولن ها و تم نواختن ویولنسل ها.فرم اورتور که سونات است فون کارایان آن را به خوبی درک و اجرا کرده و در عین حال می توان اجرای نیمه یروی را با آن قیاس کرد؛اگرچه یروی در اجرای اورتور ابوحسن وبر موفق تر از کارایان بود لیکن در اجرای اورتور دیر فرایشوتز نتوانست به خوبی هربرت عمل کند ولی پیشنهاد می کنم اجرای یروی از اورتورهای وبر را با همکاری ارکستر فیلارمونیای انگلستان هم گوش دهید.در بحث اورتورهای روسینی هم اجرای برنشتاین بسیار به روحیه طناز و شاد آهنگساز نزدیک است و از تکنیک ضبط خوب و شوخ طبعی بسیار بالا برخوردار است ولی من خود ضبط فون کارایان را بیشتر می پسندم.
kebrit
کاش مدیریت سایت بستری مجزا فراهم میکرد برای چنین تحلیل های تخصصی آثار کلاسیک..نیاز واقعا برای امثال بنده که اگر علاقه به این سبک داریم حرفه ای تر و آگاه تر موسیقی فاخر کلاسیک گوش کنیم و لذت ببریم ولی متاسفانه سبک کلاسیک بطور عام مهجور در ایران !!
Kasra1385
دوست دارم که برای اولین بار در سایت نفیس والا موزیک دست به تحلیل یکی از شاهکارهای موسیقی کلاسیک بزنم.
(سوئیت های آیرلزین ۱ و ۲ اثر بیزه)
گویا با نام ژرژ بیزه اپرای کارمن و سمفونی در دو ماژور پیوند خورده است اما اکثراً از وجود این سوئیت های ارزشمند که بسیار آموزنده هستند غافل اند.در واقع بیزه برای صحنه موسیقی نوشت تحت عنوان آیرلزین (داستان دختری به همین نام) و بعد هشت قسمت آن را به صورت چهارتایی انتخاب و به دو سوئیت تبدیل کرد.قرار است که با تحلیل این اثر فرم های پرکاربرد موسیقی کلاسیک را بهتر بشناسیم.
(سوئیت شماره ی ۱)
قسمت اول این سوئیت با تمی شروع می شود استوار – با صلابت و سنگین که روحیه ی جنگاوری دارد و همین تم با تغییر گام از دو مینور به ر مینور در قسمت آخر سوئیت شماره ی ۲ (فاراندول) شنیده می شود.این تم در قسمت اول با استفاده از تکنیک تم و واریاسیون ۵ بار تکرار می یابد.(وقتی شما یک تم دارید و در هر بار تکرار در آن تغییراتی اعمال می کنید اعم از سرعت – گام – ریتم – هارمونی – سازبندی – ملودی و…به جایی می رسید که بر اساس همین تم تمی دیگر خلق می شود.به هر بار تکرار که دگره ای از تم محسوب میشود واریاسیون می گوییم.)
بار اول تم به صورت بافت مونوفون (هر موسیقی ای در جهان دارای بافت است.فرض کنید شما یک تم دارید.اگر برای اجرای آن ۱۰ نوازنده در نظر بگیرید و همه شان فقط تم را اجرا کنند بافت موسیقی مونوفون است یعنی تک صدا.حال یکی در محدوده بم اجرا می کند یکی در محدوده میانه یکی در محدوده زیر منطبق با وسعت صوتی ساز مورد استفاده هر فرد.اگر به ۶ نوازنده بگوییم شما تم اجرا کنید و ۴ فرد دیگر مناسب با تم آنها را همراهی کنند یعنی برای تم هارمونی بچینند بافت موسیقی ما هوموفون است.اگر ۴ نوازنده مسئولیت اجرای تم را داشته باشند و ۲ نفر هارمونی اجرا کنند و ۴ نفر بر اساس تم تم دیگری بسازند و همزمان دو تم و هارمونی شنیده شود اینجاست که بافت موسیقی پلی فون است یعنی چندصدایی.موسیقی ردیف دستگاهی ایران نمونه ی بارزی از موسیقی مونوفون است.(البته در سالهای اخیر تلاش هایی برای هارمونیزه کردن این موسیقی از جانب اساتیدی چون:مرتضی حنانه – فرهاد فخرالدینی – حسین علیزاده – حمید متبسم و علی قمصری شده است.)برای آشنایی با بافت پلی فون آثار باخ بهترین انتخاب است.انوانسیون های دوصدایی – کنسرتوهای براندنبورگ – ارکسترال سوئیت شماره ی ۳ و کانتات شماره ی ۱۴۰ ما را با شیوه چندصدایی نویسی باخ به خوبی آشنا می کند.بافت هوموفون طیف گسترده ای از موسیقی کلاسیک و دیگر سبکها مثل پاپ – راک – سویینگ (از جز) – موسیقی فیلم – نیوایج – الکترونیک و شاخه هایش و فولک را شامل می شود اما بهترین پیشنهاد از نظر من برای درک این بافت در موسیقی کلاسیک گوش دادن به آثار هایدن است.حال ارکسترال – مجلسی – مذهبی یا سولو.)اجرا می شود توسط بیشتر نوازندگان ارکستر.بار دوم فقط بادی های چوبی در حالت هوموفون با هارمونی ای مرموز تم را اجرا می کنند و در بار سوم عهده دار اجرای تم فلوت است و یک حس اضطراب توأم با هیجان به شنونده انتقال می یابد که ناشی از ترمولوی زهی ها است و ضربات طبل فنردار یا کوچک (ساید درام).بافت این واریاسیون (برای درک بهتر فرم تم و واریاسیون به موومان دوم سمفونی ۹۴ هایدن – موومان پایانی سمفونی ۳ بتهوون – واریاسیون های سمفونیک دورژاک – کاپریس شماره ی ۲۴ پاگانینی و موومان اول پیانو سونات ۱۱ موتسارت گوش فرا دهید.) مثل دگره ی قبلی هوموفون است.با شروع واریاسیون سوم از دو مینور وارد دو ماژور می شویم.(فضای اثر روشن تر و شادمانه تر می شود.)در اینجا فقط ویولنسل ها و فاگوت به صورت پلی فون قطعه را ادامه می دهند و در نهایت در بار پنجم کل ارکستر به صورت هوموفون قطعه را با حالت رزم و مارش وارد بخش دوم می کنند.بخش دوم شامل یک تم آرامشبخش و عاشقانه است که از طرف سازهای بادی چوبی و بعد زهی ها پشتیبانی شده و بسط و گسترش می یابد و در پایان با ترمولوهای بی وقفه ی زهی ها قطعه خاتمه می یابد.این یعنی فرم دو قسمتی که شامل دو قسمت الف و ب می باشد و باید این دو قسمت در تضاد با هم باشند.این کنتراست و تضاد به شیوه های مختلف جلوه می کند دست هر آهنگسازی و در طی تمرین و تکرار می توان درک و لذت بیشتری از آن برد.
Kasra1385
قسمت دوم سوئیت شماره ی ۱ یک منوئه ی شیرین و جذاب است.منوئه از یک فرم کلی الف – ب و الف* پیروی می کند یعنی فرم سه قسمتی با این تفاوت که ما در فرم سه قسمتی نیاز به دو تم داریم در تضاد با هم از هر لحاظ که با تکرار تم اول با تغییری که در آن اعمال می کنند قطعه به پایان برسد و این فرم سه قسمتی می تواند رقص – مارش – یک کرال یا هر چیز دیگری با بافت های متفاوت باشد اما منوئه یک رقص ۳ ضربی است که معمولاً به صورت بافت هوموفون ساخته می شود؛اگرچه کاربرد آن در آثار ارکسترال یا مجلسی صرفاً برای رقص نیست.
ساختار فرم منوئه اینگونه است:
عرضه ی یک منوئه (تم در حالت الف – ب – الف*)
ورود تریو (برای سه ساز اگرچه این مفهوم برای آثار سولو بی معناست و در آثار ارکسترال اینگونه نیست.)
(تم در حالت پ – ت – پ*)
تکرار منوئه به طوری که قطعه به پایان برسد.
از جایی که فلوت شروع به اجرای تم می کند و ویولن ها پس زمینه به نوازندگی می پردازند تا اینکه همان تم دوباره نواخته شود با این تفاوت که اینبار زهی ها تم را اجرا و فلوت مسئولیت اجرای پس زمینه را دارد بخش تریو است و قبل و بعد آن را منوئه شامل می شود که تفاوت عرضه ی منوئه با تکرار منوئه را دوستان خواهند فهمید.
قسمت سوم بر پایه یک تمی که حس حسرت و دوری را القا می کند می چرخد و تنها بخش زهی به اجرای آن می پردازد.
قسمت چهارم باز هم یک منوئه است که با نوای هورن ها شروع می شود و حس پاستورال و شادمانه دارد و تریوی آن یکی از زیباترین ملودی های است که تا امروز ساخته شده.حسی از رنج – یأس – ناامیدی و…که با نوای فلوتها ادغام شده است.با این قسمت سوئیت شماره ی ۱ به پایان می رسد.
Kasra1385
قسمت اول سوئیت شماره ی ۲ آیرلزین در فرم سه قسمتی است.تضاد بین دو تم با تغییر متر و سازبندی تأمین می شود.(تم الف – زهی ها (زهی ها به صورت مونوفون تم را اجرا کرده و بادی ها به اجرای هارمونی می پردازند.) تم ب – بادی ها (فلوت در ترکیب با پس زمینه کوبه ای)).قسمت دوم بر پایه تمی که توسط ساکسیفون نواخته می شود ساخته شده و بسط و گسترش می یابد و از بهترین ها برای این ساز است.تمی که ملیح و رویایی است.قسمت سوم از متفاوت ترین منوئه های تاریخ موسیقی کلاسیک است.بجای آنکه در بخش تریو سازهای کمتری به نواختن بپردازند کل ارکستر شروع به اجرا می کند و در دو منوئه با جلوه ی بافت هوموفون فلوت و هارپ روبرو هستیم.
قسمت آخر هم یک فرم دو قسمتی است بنام فاراندول که بخش اول آن همان تم شروع اثر است و بخش دوم تمی که رگه های موسیقی محلی جنوب فرانسه در آن به چشم می خورد.تضاد بخش الف و ب به شدت محسوس است.کل ارکستر در اجرای تمی در مینور با حس مارش و رزم و فلوت و دایره زنگی (تمبورین – به عنوان پس زمینه) که تمی در ماژور با حس چابکی و زیرکی اجرا می شود.پس از بسط و گسترش بافت قطعه از حالت هوموفون به پلی فون تغییر می کند و ضربات سنج (چیمبال) به تکاپوی قطعه می افزاید و اینگونه است که قطعه به پایان می رسد.منظور از پلی فون شدن شنیدن همزمان دو تم که معرفی شد و هارمونی مناسب آن است.
استفاده مشهود و بارز از ساز فلوت در این اثر برای القای حس چوپانی و روستایی (پاستورال) می باشد اگرچه که این اثر از نظر سازیندی نامتعارف محسوب می شود.
Kasra1385
در بین دو اجرای فون کارایان از این اثر در دهه ۷۰ و ۸۰ طبیعتاً از نظر شور و احساس و صدادهی بسیار خالصانه و شفاف ارکستر اجرای دهه ۷۰ بی نظیر است اما اجرای دهه ۸۰ ضبط بهتر – دقت بیشتر و تعادل بالاتری دارد.ولی من خود اجرای دهه ۷۰ را بهترین اجرا از پارت این اثر می نامم؛اگرچه افرادی چون دوتوا – استوکوفسکی – برنشتاین – آبادو و پلاسون این اثر را اجرا کرده اند اما به روح واقعی آن نرسیده و تفسیر روشنی از آن نداشتهاند.بخصوص اجرای آبادو که گویی رباتها به اجرا پرداخته اند.فقط در این اجرا سعی شده اثر دقیق اجرا شود اما فاقد حس و روح و مرده است.همچنین ضعف هایی در ضبط آن به چشم می خورد.
Kasra1385
دیگر اجراهای نفیس و مرجع فون کارایان در این دهه:
سوئیت های پیرگینت گریگ (اجرای دهه ی ۸۰ این رهبر ارکستر از این اثر درون گرا – متفکرانه و دقیق است اما در دهه ی ۷۰ با برون گرایی قوی – بیان شیرین و تأثیرگذار از اجرای این اثر مواجه ایم که آن را به سندی برای شنیدن اثر تبدیل می کند.گرچه اجرای پاوو برگلند هم از این اثر عاشقانه و غم انگیز خالی از لطف نیست و با آرامش و ظرافت زیاد دست به ضبط این شاهکار موسیقی زده است ولی به اندازه ی اجرای هربرت بیانگری قوی ندارد.البته اگر مایل هستید نسخه صحنه ای این اثر را گوش کنید اجرای نیمه یروی همتایی ندارد و سالونن هم اجرایی هنرمندانه و با تکنیک ضبط بالا از قسمت های مهم پیرگینت ارائه داده است.)
سمفونی ۴ – ۵ – ۶ و ۹ مالر و آواز زمین (طبیعتاً بهترین اجرا از نظر فرم و تکنیک خوانندگی با ضبط شاهکار و رعایت و اجرای تمامی ریزه کاری ها اجرای کلمپرر در دهه ۶۰ با همراهی فریتز واندرلیچ است و اجرای فون کارایان چند مرتبه از آن ضعیف تر است.بهترین اجرا از سمفونی ۴ مالر متعلق به ایوان فیشر است که از نظر دقت در اجرای دینامیک ها و ظرایف و دقت ضبط بالا مانندی ندارد و اثری بسیار شفاف و خالص و ژست و تمیز به مخاطب تحویل می دهد.بعد از آن اجراهای شولتی (اروپا) – هایتینک (اخیراً) – برنشتاین و آبادو واقعا شنیدنی و ارزشمند هستند.اما فون کارایان در اجرای پیچیدگی ها و چالش های سمفونی ۵ مالر شکست نمی خورد و اجرایی به یادگار می گذارد که اشکالی نتوان به آن گرفت و لقب اورجینال ها را هم به خود اختصاص داده؛گرچه اجرای آبادو با ارکستر فیلارمونیک برلین هم از نظر توجه به تزئینات و حس شادمانه می تواند از اجرای فون کارایان برتر باشد زیرا نگاه فون کارایان به این اثر تراژیک است.اجرای شولتی (آمریکا) هم جذابیت های بخصوص خود را دارد.هربرت فون کارایان در اجرای سمفونی ۶ هم موفق بوده است و در کنار اجراهای سینوپولی و برنشتاین می تواند جایگاهی ویژه داشته باشد.اما بنظرم بهترین اجرا از سمفونی ۹ مالر که می تواند نزدیک ترین تفسیر برای تحقق هدف آهنگساز باشد اجرای برونو والتر رفیق صمیمی گوستاو مالر است که از رهبران بزرگ نیمه ی اول قرن بیستم محسوب می شد.در کنار آن اجراهای جولینی – برنشتاین و سینوپولی می تواند همچون راهنمایی برای درک بهتر اثر مورد استفاده قرار بگیرد.)
سمفونی های ۴ تا ۹ بروکنر (بنظرم بهترین اجرا از سمفونی ۴ بروکنر متعلق به چلیبیداکه است و اجرای فون کارایان ضعف های زیادی دارد مثل گوش خراشی صدای سازهای بادی و در هم رفتن صداها و…ولی از شور بالایی برخوردار است.بهترین اجرا از سمفونی ۷ آهنگساز را فون کارایان در دهه ۷۰ فراهم کرده؛البته ضبطی که از دویچه انتشار یافته نقطه ی ضعفی ندارد اما اجرایی که از لیبل وارنر در همین دهه انتشار یافته قوی تر از این اجراست.ضبط بهتر – دقت بیشتر و احساس والاتر.دیگر سمفونی ها هم به خوبی و در حد استادی رهبری شده اند که می توانید لذت ببرید.)
اجرای فون کارایان از آثار موتسارت (سمفونی ها) در این دهه را نمی توان مرجع شمرد ولی شنیدنی ضبط شده اند گرچه زیری ضبط از حالت تعادل خارج شده که این از معایب این مجموعه است.
فون کارایان باخ – برامس – چایکوفسکی و اشتراوس را در این دهه به گونه ای رهبری می کند که الگوهایی برای نسل بعدی رهبران ارکستر در اجرای آثار این آهنگسازان می شود و هر کدام بی نظیر و عالی هستند.از نظر من اوج فعالیت کارایان در همین دهه است که ما با ضبط های استثنایی او مواجه می شویم.
امیدوارم که متن های بنده برای دوستان عزیز سودمند باشد.
pooyan_mj
درودومهر جنابKasra1385 بیگمان سودمندند. دستمریزاد و سپاس برای تحلیل سوییتهای آرلزین و دیگر مطالب. البته به گمانم پس از کارمن (اپرا و سوییتهایش) محبوبترین و پراجراترین اثر بیزه همین 2سوییت برامده از موسیقی نمایش آرلزین باشند که در ایران هم بارها اجرا شدند!
shining
درود و سپاس فراون به تمام کسانی که در راه اعتلای فرهنگ موسیقی این سرزمین از هیچ تلاشی دریغ نکردند و زحمت های بسیاری را متحمل شدند.
بنده تا آنجا که بتوانم و فرصت شود مطالب دوست بزرگوارم جناب Kasra1385 عزیز و مابقی دوستان دیگر را پیگیری کرده و دنبال می کنم، واقعا لذت بردم از مطالبی که ایشان با زحمت و زمان بسیار برای نوشتن و قرار دادن آنها در سایت انجام دادند.
بنده هم تقریبا در اکثر مواردی که ایشان ذکر فرمودند و اثرهایی را معرفی نمودند هم نظر بوده و تفاهم های بسیاری داریم و خوشحالم که این چنین با دقت به همه اشخاص و اجراهای مختلف توجه کرده و بدون تعصب و بی انصافی آنها را معرفی می فرمایید، راستش بنده هم دوست داشتم و میخواستم گاهی چنین مطالبی نوشته و اثرهایی را معرفی نمایم ولی متاسفانه به دلیل مشغله های بسیار فرصت و زمان چنین کاری را ندارم و امیدوارم که دیگر دوستان عزیز همچون این دوست بزرگوارم ما را از این دریای موسیقی کلاسیک آبی دهند و سیراب نمایند.
به دوستان عزیز پیشنهاد می کنم که از مطالب بسیار ارزشمند جناب Kasra1385 که در قسمت های مختلف سایت قرار دادند استفاده نموده و آنها را مطالعه فرمایند، پیدا کردن این چنین مطالب و نوشته هایی تخصصی در مورد موسیقی کلاسیک به زبان فارسی سخت و زمان بر بوده و باید مطالعات زیادی انجام داده و اجراهای زیادی از اشخاص بسیاری گوش فرا دهید تا تفاوت و جزییات ریز و فنی اثرهای مختلف موسیقی کلاسیک را بتوان دریافت و درک نمود.
متاسفانه موسیقی کلاسیک در ایران بسیار مهجور می باشد، تقریبا در جهان هم دیگر مثل قبل از بزرگان این موسیقی کسی باقی نمانده و تقریبا همه این آهنگسازان، نوازندگان و رهبران ارکستر بزرگ از این دنیا رفته اند…
به نظر بنده بهترین و عالی ترین دوران اجرا و ضبط موسیقی کلاسیک از اوایل دهه 40 میلادی شروع شده و تا اواخر دهه 80 ادامه داشت و اوج این دوره هم تقریبا دهه 60 و 70 میلادی می باشد، از دهه 90 به این سو هر چقدر زمان گذشت این بزرگان اجرای موسیقی یکی یکی و همه رفتند و الان هم دیگر کسی واقعا هم تراز با آنها نمانده است.
اجراهای الان که فقط نمایش و شوهای ظاهری فریب و تقریبا اکثر آنها مضخرف و به درد نخور هستند(البته دیگر ببخشید کلمه مناسبی پیدا نکردم!)، هیچ کدام واقعا قابل مقایسه با اجراهای ناب و زیبا در آن دوران نیستند.
خوشبختانه این سایت بسیار نفیس والا موزیک یک منبع عالی بوده و اکثر آن اجراهای زیبا و بزرگان را در خود جای داده و در دسترس هستند و می توانید به راحتی از آنها استفاده و لذت ببرید.
با سپاس و تشکر فراوان
kebrit
یکی از علامت سوال های من برای انتخاب قطعات از اجرای رهبران ارکسترها همین دغدغه بود که آخر کدام بهتر؟ کیفیت و دقت کدام غنی تر؟ این تحلیل ها قطعا راهگشا ست
shining
البته لازم به ذکر این نکته هست که بعد از تایید و ثبت نوشته خود بنده یک بار دیگر آن را خواندم تا ببینم مشکلی نداشته باشد که متوجه شدم متأسفانه در چند سطر آخر نوشته خودم یک اشتباه تایپی و غلط املایی وجود دارد و آن این است که کلمه صحیح (مزخرف) می باشد و در متن بالا نادرست ثبت شده است.
چون بنده این متن و نوشته خود را با گوشی نوشته و تایپ کردم و متأسفانه به دلیل روشن بودن قسمت پیشنهاد کلمات گوشی و چون حواسم نبود این اشتباه رخ داده و از این بابت از شما دوستان و بزرگواران عذرخواهی میکنم.
البته شاید به نظر برخی از دوستان این مورد مهم نباشد ولی سعی ما باید این باشد که از لحاظ نوشتاری هم به مطالب خود دقت و اهمیت دهیم.
در اینجا منظور بنده این بود که اجراهای موسیقی این دوران و الان متأسفانه بسیار بد و ضعیف بوده و حتی اکثر آنها در مقایسه با آن اجراهای زیبای دهه های قبل افتضاح بوده و پر از مشکلات هستند
و حتی قابل مقایسه با آنها هم نیستند.
به خاطر همین هم دوستان بزرگوار برای بهره مندی و لذت بردن حداکثری از موسیقی کلاسیک سعی کنند این قطعات و کارها را با اجراهای شاخص بزرگان موسیقی گوش دهند تا با جزئیات و ریزهکاریهای فنی آن اجراهای فاخر و زیبا، لذت بیشتری از این دریای نامتناهی موسیقی کلاسیک ببرند.
Kasra1385
درود خدمت همه دوستان عزیز سپاس از سه دوست عزیزم جناب پویان – شاینینگ و کبریت بابت لطفی که به بنده دارند.من هم با نظرهای دوستان موافق هستم و خوشحالم که متن های بنده برای شما سودمند واقع شده است.تشکری ویژه از کادر محترم سایت نفیس والا موزیک بابت فراهم نمودن این بستر مناسب برای گفتگو و صحبت تا بتوانیم لا به لای این حرفها به نتایجی بس سودمند و مفید برسیم.
kebrit
یک روز مستند ی در خصوص طبیعت میدیدم .موسیقی متن دوره رومانتیک بود. متوجه شدم اگر قرار به قول سوزان سانتاگ :کلمات به کمک عکس میاد در نتیجه دیدن مناظر طبیعی بدون موسیقی کلاسیک به معنای کلی انگار پازل زییایی خداوند تا قبل آفرینش موسیقی کامل نبود…